جدول جو
جدول جو

معنی قلعه زنجیر - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه زنجیر
(قَ عَ زَ)
دهی است از دهستان بخش گوران شهرستان شاه آباد، واقع در 44هزارگزی شمال باختری گهواره. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 460 تن است. آب آن از سراب محلی و محصول آن غلات، حبوبات، ذرت، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. مردم این ده از تیره اسیری قلخانی هستند. آثار ابنیۀ باستانی از قبیل آجر سوفال حوض سنگی و غیره از روی تپۀ کنار رودخانه دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ ؟)
دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، واقع در 12هزارگزی جنوب خاور فهلیان. موقع جغرافیایی آن جلگه و دارای آب و هوای معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 105تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، نخود و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ زَ)
دهی است از دهستان چنارود بخش آخوره شهرستان فریدن، واقع در 33هزارگزی جنوب آخوره و 18هزارگزی راه اسکندری به داران. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 151 تن است. و آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، و شغل اهالی زراعت است. وراه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
قلعه ای است در نواحی موصل و دیاربکر. گویند: تولد سلطان سنجر در آنجا واقع شد. (برهان). سنجار از دیار ربیعه است و از اقلیم چهارم. دور بارویش سه هزار و دویست گام است از سنگ و گچ کرده اند و بر روی کوهی نهاده است بر جانب قبله و چنان افتاده است که بامهای هر رسته خانه ها زمین کوی یک رستۀ دیگر است. باغستان فراوان دارد و سماق و زیتون و انجیر و میوه های فراوان دارد و حقوق دیوانیش صد و چهل و هفت هزار و پانصد دینار است. (نزهه القلوب ص 105). نام شهری است میان نصیبین و شهر دارا و مردم آنجا ایرانیان از قبیلۀ اکراد باشند. (از ابن بطوطه). بفاصله سه منزل از موصل. (غیاث). شهری است مشهور به سه روزه راه از موصل به بین النهرین. محمد ابراهیم بن ساعد بخاری از آنجا است. (منتهی الارب). آشوری سنجار در متون قدیم سنجارا در قدیم شهری بود از نواحی الجزیره و بین آن و موصل سه روزه راه بود اکنون قضایی است در عراق (سوای موصل) دارای 40511 تن سکنه، شامل دو ناحیۀ سنجار و شمال. مرکز آن هم سنجار دارای 12700 تن سکنه است. (فرهنگ فارسی معین) :
نکند یاد عقل از مولد
نزند لاف سنجر از سنجار.
خاقانی.
سنجر بمرد ویحک سنجار ماند اینک
چون بنگری بصورت سنجار به ز سنجر.
خاقانی.
یکی درمسجد سنجار به تطوع بانگ نماز گفتی. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ نَ)
دهی است از دهستان بالا گریو بخش ملاوی شهرستان خرم آباد، واقع در 32هزارگزی خاور ملاوی و 32هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 350 تن است. آب آن از سراب قلعه نصیر و گورخانه افرینه و محصول آن غلات، صیفی، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است راه مالرو دارد. و دارای دبستان است. ساکنین از طایفۀ ایل حیدروند هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا